علم پیشین الهی یکی از پیچیدهترین مسائل الهیات بالمعنی الاخص است. مسئله بداء نیز یکی از مباحث بحثبرانگیز کلامی است که همواره از جهت رابطه آن با علم پیشین الهی و اینکه آیا بداء موجب تغییر در علم الهی و در نتیجه جهل پروردگار می گردد، مورد بحث و جدل قرار گرفته است. بنابراین هدف از این تحقیق، پاسخگویی به این سؤال است: رابطه علم پیشین الهی و بداء چگونه تبیین میشود؟
دراین تحقیق ابتدا حقیقت و مفهوم بداء بیان گردیده، سپس به ملاحظه نظریههای مختلف در باب رابطه علم پیشین الهی و بداء پرداخته شده است که دو نظریه سازگاری و ناسازگاری در این رابطه قابل طرح است. در نظریه سازگاری که عمده نظریه امامیه است دو نظریه مطرح گردیده است. نظریهای که نسبت بداء با ذات باری تعالی را حقیقی دانسته، آن را همسان با نسخ نمیداند و نظریهای که نسبت بداء با ذات باری تعالی را مجازی دانسته، آن را همسان با نسخ میداند.
در نظریه ناسازگاری، بداء را موجب تغییر در علم الهی و در نتیجه جهل خداوند میدانند. آنچه از بررسی این تحقیق به دست میآید، آن است که بداء به معنای ابداء یعنی آشکار شدن آنچه برای بندگان مخفی بوده است، موجب تغییر در علم ذاتی الهی نمیشود، بلکه موجب تغییر در تقدیر الهی است که در واقع تغییر در علم فعلی الهی هست. از آنجا که خداوند از ازل به بروز بداء و تغییر در تقدیرات، علم دارد پس بداء هیچگونه خدشهای به علم پیشین الهی وارد نمیکند، بلکه بیانگر علم خداوند به هر دو نوع تقدیر (حوادث و امور قبل و بعد از بداء) است. بداء، اعمال قدرت و سلطه خداوند در هر زمان بر تمام عالم هستی را اثبات میکند. در واقع میتوان گفت بداء تغییر سرنوشت انسان با توجه به اعمال و نوع عملکرد او در زندگی و بنا بر مصالح و مشیت الهی است.
|