هدف از نگارش اين تحقيق، بررسی تأثیر سه استعارهی شناختی: وجودی، ساختاری و جهتی در زبان قرآن كريم بر كلمات قصار نهجالبلاغه است كه در چارچوب رويكرد شناختي ليكاف و جانسون «نظريهی معاصر استعاره» صورت میگیرد.
بخش اول به کلیات و مفهوم شناسی اختصاص گرفته است.
بخش دوم بهعنوان استعارهی وجودی میباشد.
1- استعارهی وجودی: ما را قادر میسازد که پدیدههای غیر جسمانی را اشیاء جسمانی ببینیم. معناشناسان استعاره وجودی را به سه تقسیم نمودهاند:استعارههای پدیدهای یا جسمی، استعارهی ظرف و استعارهی شخصیت بخشی.
بخش سوم به استعارهی جهتی پرداخته است.
2- استعارهی جهتی: با بهکارگیری جهات مکانی: بالا، پایین، جلو، پشت و غیره موقعیت و ارزش مفاهیم و نظام فکری را مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهد و مخاطب را در پذیرفتن و ردّ آنها یاری مینماید.
در بخش اخیر استعارهی ساختاری بررسی میشود.
3- استعاره ساختاری: سازماندهی یا ساختار درونی استعارات را با ظرافت و جزئیات بیشتری کشف مینماید.
سپس نتیجهگیری نهایی که آخرین مباحث این رساله میباشد.
بدین ترتیب براساس یافتهها روشن میشود که:
اقسام استعارههای مفهومی قرآنی در کلمات قصار علوی نیز بهکار برده شده است.
گرچه بیان و شیوهی تعبیر امام علی× با بیان قرآن کریم متفاوت بوده است اما محتوا، جهت، فکر و عقیدهی ایشان با تعالیم و ارزشهای قرآنی متحد میباشد.
این وحدت و یگانگی گاهی باوجود عین استعارههای قرآنی لفظاً در کلمات قصار علوی و زمانی بسط و توسیع همان اندیشهی نهفته در استعارهی قرآنی اما در قالب استعارهای مغایر در لفظ هویداست؛ که با در کنار بودن این استعارهها از قرآن کریم و کلمات قصار امام علی× شبکهای منسجم از استعارات و معانی پدید میآید.
تاثیر استعارات قرآنی در کلام و ادبیات امام علی ع نشانگر مطابق بودن بینش و جهانبینی ایشان× با نگرش الهی میباشد که ذات مقدس او غرق و محو در ذات مقدس الهی بوده است.
|